جوان آنلاین: سریال «هفتسر اژدها» به کارگردانی ابوالقاسم طالبی با محوریت هفت پرونده کلان فساد اقتصادی کشور، از جمله تازهترین تولیدات تلویزیون در پرداختن به موضوعات پلیسی امنیتی محسوب میشود. در چند سال اخیر شاهد تولید و پخش نمونههای موفق گونه پلیسی معمایی در تلویزیون بودهایم که «گاندو ۱ و ۲» نقطه عطفی در این ژانر است. «خانه امن»، «بازپرس» و «محرمانه» نیز آثار متوسطی بودند که در تلویزیون ساخته و پخش شدند. تازهترین اثر طالبی تا حالا با انتقادات و تمجیدهایی در زمینه بازیگری، نگارش فیلمنامه و نحوه ارائه محتوای پروندههای فساد مواجه بودهاست، به همین بهانه «جوان» در گفتگو با جبار آذین منتقد شناختهشده سینما و تلویزیون به این اثر پرداختهاست.
تا کنون شاهد پخش حدود ۲۰ قسمت از سریال «هفت سر اژدها» به کارگردانی ابوالقاسم طالبی در شبکه ۳ سیما بودیم، ارزیابی شما به عنوان یک منتقد از قسمتهای پخش شده این سریال چیست؟
معتقدم یکی از آثار بسیار موفق تلویزیون که ابعادی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی را دربر میگیرد، همین مجموعه «هفت سر اژدها» به کارگردانی آقای طالبی است. این سریال با موضوع هفت پرونده مفسدان اقتصادی و بررسی پیدا و پنهان رخدادهایی که بعضی جریانها و افراد وابسته و غیروابسته در اقتصاد رقم میزنند، ساخته شدهاست. طالبی با استخراج و اقتباس از این پروندهها با نگارش متنی قوی و شخصیتپردازیهای باورپذیر و کارگردانی قابلقبول سریالی درخور در معرض تماشا و قضاوت مردم قرار دادهاست. در واقع «هفت سر اژدها» در زمینه کار تحقیقاتی موفق ظاهر شده و خیلی خوب نوشته، اجرا و کارگردانی شدهاست و حرفهایی که در این سریال عنوان میشوند، چیزهایی هستند که پیشتر بخشهایی از آنها به گوش جامعه رسیدهبود، اما وقتی به این شکل و با استفاده از نگاه هنرمندانه و توجه به ابعاد مختلف به تصویر مینشیند، قطعاً به شکلی تأثیرگذارتر اقدام به روشنگری افکار عمومی جامعه میکند. به عقیده من این سریال کار موفقی است که در کارنامه آقای طالبی و همچنین پرونده سریالهای پلیسی امنیتی تلویزیون نمره بالایی را به خودش اختصاص میدهد.
در گذشته هم شاهد پخش آثار مشابهی از این کارگردان مانند سریال «به کجا چنین شتابان» با محوریت موضوعاتی نظیر پولشویی و فساد اقتصادی بودیم، به نظر شما سریال «هفت سر اژدها» را میتوان کاری رو به جلوتر از آثار قبلی او ارزیابی کرد؟
«هفت سر اژدها» چند گام جلوتر از آثار قبلی این هنرمند است؛ چه به لحاظ مضمون و محتوا و چه از نظر کارگردانی. در واقع آنچه در این سریال تصویرسازی شده و پیش از آن به نگارش درآمده از قوت فراوان دراماتیک و نمایشی برخوردار است که نشان میدهد طالبی در مسیر هنرآفرینی گامهای رو به جلویی برداشتهاست. به همین دلیل است که چنانچه در آثار آقای طالبی با مواردی روبهرو میشدیم صرفاً از یک زاویه خاص به بعضی مسائل توجه میشد یا برخی از شخصیتها دارای پردازش کامل و مقبولی نبودند، اما در این سریال شخصیتها دارای ابعاد مختلفی هستند که نشان میدهد به آنها توجه شدهاست و نهتنها در نگارش فیلمنامه و شخصیتپردازی کاراکترها بلکه در تصویرسازی هم به نمایش درآمده که اینها نشاندهنده توجه به دیدگاهها و نظرها و سلیقه مخاطب است. این کار دقیقاً یعنی روشنگری و آگاهیبخشی اجتماعی که «هفت سر اژدها» به خوبی آن را به مخاطب منتقل میکند. حالا در این مسیر جدای از مضمون خوب، استفاده درست و مناسب از ابزار هنری در بازیهای خوب طراحی صحنه و تصویرسازیهای مقبول و قاببندی حرفهای قابلمشاهده است. البته پیشتر و قبل از آقای طالبی هنرمندان دیگری هم آثار پلیسی و امنیتی ساختهاند که همچنان یکی از برترینهای آنها سریال «گاندو» است. من فکر میکنم این سریال «هفت سر اژدها» هم میتواند در همان اندازه مورد ارزیابی و توجه قرار بگیرد و به عنوان یک اثر موفق تلویزیونی در یادها و خاطرهها ماندگار شود.
از وجوه برجسته آثار امنیتی پلیسی نمایش حرفهای تضادها و کنتراست شخصیتی کاراکترهاست که کارگردان و نویسنده یک اثر باید آنها را به خوبی نشان بدهند تا ضمن بالا بردن جذابیت کار برای مخاطب از لو رفتن ادامه داستان جلوگیری شود. آیا فکر میکنید این مسئله در مورد سریال «هفت سر اژدها» هم اتفاق افتادهاست؟
به خاطر همین اشاره کردم که شخصیتپردازی در سریال «هفت سر اژدها» در مقایسه با آثار قبلی طالبی کاملتر است. از ضعفهای اساسی آثار هنری در کشور ما و حتی در برخی کشورهای جهان ضعف پردازش شخصیت است چه به عنوان یک شخصیت خیر و چه در قالب یک شخصیت شرور. معمولاً حرکت در این مسیر باید در حد میانه یا به اصطلاح پردازش شخصیت خاکستری باشد، یعنی انسانها خاکستری تصویر بشوند و اینکه به کدام سمت اعم از خیر یا شر میروند، باید با منطق و نمایش واقعیتها و رویدادها در آثار هنری بیان بشوند. متأسفانه ما این موضوع را در اکثر کارهای سینمایی و تلویزیونی نمیبینیم. یعنی در واقع یا آدمها فقط بخشهایی از ابعاد وجودیشان به نمایش در میآید یا به شکلی غلو شده و به اصطلاح شر مطلق نمایش داده میشوند یا خیر محض! در سریال «هفت سر اژدها» آدمها ضمن اینکه از مسیر خاکستری حرکت میکنند، اما سمت و سوی حرکت آنها به جبهههای خیر و شر به درستی و آگاهانه شکل گرفتهاست. از همین منظر است که عنوان میشود طالبی نسبت به کارهای پیشین خود چند گام به جلوتر برداشته است و حتی این سریال در مقایسه با برخی آثار تلویزیونی پلیسی امنیتی موفقتر ظاهر شده و خودش را به مخاطبان عرضه کردهاست. ما در این سریال هم نیروهای خیر و شر را میبینیم و هم ابعاد وجودی شخصیتهایی که در پیدا و پنهان خودشان هر دو وجه خیر و شر را دارند. چیزی که همیشه از نگاه بسیاری از هنرمندان ما مغفول مانده نگاه درست به کاراکتر انسان است. انسان ترکیبی از ظاهر و باطن یا روح و جسم است ما در آثار هنری بیشتر توجه به جسم را میبینیم، اما ابعاد روحانی انسانها را نمیبینیم، اما در این سریال سعی شدهاست که این بعد مهم انسانها هم مورد توجه قرار بگیرد و ما در خلوت وجودی انسانها با اژدهای درون آنها همسو و با اژدهای برون آنها آشنا شویم. در هر حال هنوز این اژدها سرهای زیادی دارد که امیدواریم هنرهای نمایشی بتواند به طرزی ماهرانه ابعاد آن را ناظر بر اصلاح جامعه در معرض دید مخاطب قرار دهد.
از شاخصههای سریال «هفت سر اژدها» در مقایسه با دیگر آثار مشابه تلویزیونی این است که در این سریال از بازیگران تئاتری و کمتر شناختهشده استفاده شدهاست. برخی این مسئله را نقطه ضعف سریال میدانند و برخی دیگر آن را به عنوان اقدامی مثبت در زمینه ایجاد فرصت برای بازیگران تازهکار و ناشناخته قلمداد میکنند. نظر شما در این مورد چیست؟
به هر حال استفاده از نیروهای مستعد جوان در کنار هنرمندان باتجربه و چگونگی استفاده از این حضور، بستگی به تواناییها و قابلیتهای سازنده اثر دارد که همان کارگردان است. ابوالقاسم طالبی در این زمینه صاحب تجربه است و در کارهای قبلی هم این مسئله را نشان دادهاست. طالبی هر موقع از بازیگران جوان و کمتجربه استفاده میکند، سعی دارد آنها را در عرصه بازی به گونهای با هنرمندان حرفهای هم ردیف کند که بازیها اصطلاحاً یک کاسه باشند. در همین سریال هم نمیبینیم هنرمندان کمسابقه یا کمتجربه در مقابل بازیگران حرفهای کم بیاورند، یعنی درست روی بازیها و بازیگران کار شده و آنها هم تلاش کردهاند با نفوذ به درون کاراکترها و همچنین پردازش آنها در قالب نقشهای مورد نظر بازیهای خوبی ارائه کنند. دلیل اصلی این مسئله این است که کارگردان درست هدایت کرده و نقش به بازیگر درست تفهیم شده و بازی که از این بازیگر جوان گرفته شده نهتنها لطمهای به بازیگر مقابل نزده بلکه در جهت یک کاسه شدن بازیها حرکت کرده و اتفاقاً این برای سریال «هفت سر اژدها» و آقای طالبی یک امتیاز تلقی میشود.
طی چند سال اخیر تولید آثار پلیسی– امنیتی در تلویزیون با شکل و شمایل جدی و البته جدیدتری در حال پیگیری است، ارزیابی شما در اینباره چیست؟
در این سریالها به دلیل نوع مضمون و مسائلی که در قالب داستان ارائه میشود، جذابیتهایی وجود دارد که برای مخاطب مطلوب است، یعنی ممکن است مثلاً برخی رویدادهای جامعه را در سطح خبرهای عمومی در بعضی رسانهها دیده باشد ولی وقتی این خبرها در قالب یک اثر تلویزیونی و به ویژه سریال ساخته میشود و پشت و روی یک ماجرا یا خبر از زاویه نگاه هنرمندانه روایت میشود موجب پیگیری مستمر این آثار برای مخاطب میگردد. این آثار چیزهایی را برای جامعه مطرح میکند و از افرادی صحبت میکند که نیازمند معرفی بیشتر هستند. پشتپردههایی که میتوانند جذاب باشند. چالشهایی که برای پلیس و دستگاه قضا وجود دارد. وقتی ما مثلاً به عنوان نمونه با نیروهای امنیتی، انتظامی و محافظتی روبهرو میشویم آن چیزی را مشاهده میکنیم که در ظاهر برای ما رسانهای شدهاست، اما واقعیت این است که بخش مهمی از این مباحث در پروندههای قضایی وجود دارند که جمعی از هنرمندان متعهد ما با هماهنگی قوه قضائیه از این پروندهها مواردی را استخراج میکنند و بر اساس آنها سریالهایی میسازند که به قوت و قدرت آثار پلیسی امنیتی و همچنین ارتباط عمیقتر و تأثیرگذارتر رسانه ملی با مردم میانجامد. در هر حال رونق تولید آثار اینچنینی در تلویزیون بسیار معقول، مطلوب و در جهت خواست و سلیقه و نظر مردم است و این امیدواری را دامن میزند که هنرمندان ما هر چه بیشتر با تکیه بر تعهد و وظایف و رسالت اجتماعی خودشان به تولید اینگونه آثار بپردازند.